English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3683 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
saturated ground U زمین سیراب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
land U زمین
aerospace U جو زمین
graze U زمین
cinder tracks U زمین دو
ground U کف زمین
grass roots U کف زمین
extra terrestrial U زمین
cinder track U زمین دو
norland U زمین
ground line U خط زمین
acres U زمین
acre U زمین
earths U زمین
this earthly round U زمین
earthing U زمین
real estate U زمین
globe U زمین
rooter U زمین کن
tellus U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
soils U زمین
terrain U زمین
lackland U بی زمین
land n U زمین
ground surface U کف زمین
domains U زمین
soiling U زمین
floor U کف زمین
soil U زمین
floor U کف زمین
floored U کف زمین
floors U کف زمین
geodetically U زمین
field U زمین
ground U : زمین
earth U زمین
grazes U زمین
ground U زمین
grazed U زمین
globes U زمین
fielded U زمین
domain U زمین
fields U زمین
earth excavating U حفاری زمین
ground cushion U بالشتک زمین
ground detector U تستر زمین
graben U فرو زمین
downfield U زمین حریف
earth current U برق زمین
difficult terrain U زمین دو عارضه
earth terminal U ترمینال زمین
greenside U در مجاورت زمین
drill harrow U زمین صاف کن
ground conection U اتصال زمین
soccer field U زمین فوتبال
earth science U زمین شناسی
ground detector U اشکارساز زمین
earth electrode U الکترد زمین
gridition U زمین فوتبال
gridiron U زمین فوتبال
ground effect U اثر زمین
earth socket پریز زمین
earthward U بسوی زمین
geoid U زمین وار
earth crust U پوسته زمین
glebe U زمین خاک
glebe U زمین وقف
earthward U بطرف زمین
earthwards U سوی زمین
earthwards U بطرف زمین
elevated ground U زمین بلند
emblements U محصول زمین
emblements U حاصل زمین
key terrain U زمین مهم
geodesy U زمین سنجی
geochemistry U زمین شیمی
feature line U خط عوارض زمین
field of play U زمین بازی
flat ground U زمین تخت
foreland U زمین جلوامده
geoid U زمین دیسه
geoisotherm U همدمای زمین
earth's attraction U ربایش زمین
earth's axis U محور زمین
geotropism U زمین گرایی
geotaxis U زمین گرایی
earth's crust U پوسته زمین
earthing U اتصال زمین
geostrategy U زمین شناسی
earthing strap U تسمه زمین
geosphere U زمین سپهر
geolatry U زمین پرستی
earthling U اهل زمین
isogeotherm U همدمای زمین
geotherm U همدمای زمین
earthmoving U حرکت زمین
flat ground U زمین مسطح
earthquake U زمین لرزه
landfall U ریزش زمین
field hockey U زمین هاکی
geological U زمین شناختی
geological U زمین شناسی
geology U زمین شناسی
ends U زمین حریف
ended U زمین حریف
landfalls U ریزش زمین
palsy U زمین گیری
fault U شکست زمین
surveyors U زمین پیما
surveyor U زمین پیما
landed U زمین دار
playgrounds U زمین بازی
playground U زمین بازی
boggy U زمین باطلاقی
grasses U زمین چمن
grass U زمین چمن
faults U شکست زمین
faulted U شکست زمین
end U زمین حریف
crusts U پوسته زمین
crust U پوسته زمین
upland U زمین بلند
basements U زیر زمین
basement U زیر زمین
terrain U زمین عملیات
terrain U نوع زمین
terrain U زمین ناحیه
terrain U عوارض زمین
landward U بسوی زمین
upland U زمین کوهستانی
uplands U زمین بلند
uplands U زمین کوهستانی
floors U محدوده زمین
floored U محدوده زمین
floor U محدوده زمین
paralysis U زمین گیری
speculation U زمین خواری
bog U زمین باطلاقی
lairds U صاحب زمین
laird U صاحب زمین
borderlands U زمین سرحدی
borderland U زمین سرحدی
terrestrial U زمین خاکی
demesne U تملک زمین
compartments of terrain U دهلیزهای زمین
collective land U زمین مشاع
Recent search history Forum search
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1چندمین
2معنی اسم تیتان چیست؟
1من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0coopling
0او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com